دیروز "بابا" هی دست می کشید رو شکم "مامان" و می گفت نگران نباش بابایی، به زودی از اون تو درت میارم و آزادت می کنم! ایشالا امسال عید، عفو رهبری می خوری میای بیرون!
سحر
چهارشنبه 13 شهریورماه سال 1387 ساعت 04:24 ب.ظ
خیلییییییییییییییی خوب بود!اولین باری که اینو خوندم کلی خندیدم! فکر کن عفو رهبری بخوری! به نظر من بهتره عفو نخوری عزیزم و تا پایان محکومیتت بمونی پیش مامان و هیچ جوری ولش نکنی! حالا چه عجله ایه؟خوش میگذره که!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
خیلییییییییییییییی خوب بود!اولین باری که اینو خوندم کلی خندیدم! فکر کن عفو رهبری بخوری! به نظر من بهتره عفو نخوری عزیزم و تا پایان محکومیتت بمونی پیش مامان و هیچ جوری ولش نکنی! حالا چه عجله ایه؟خوش میگذره که!