راستی نی نی جان یه چیز دیگه هم جهت ثبت در تاریخ بگم!
اینکه مامان از نظر فعالیت های روزمره دقیقاً کارهایی رو انجام می ده که قبل وجود تو هم انجام می داده. منظورم اینه که بابایی هیچ نقش جدیدی به عهده نگرفته. البته مامان کارش از قبل بیشتر هم شده. 2 تا کار دیگه، اول اینکه بابا قبلاً ناهار رو سر کارش می خورد الآن تقریباً به اندازه ی عمر تو دیگه بابا ناهارش رو سر کار نمی خوره چون غذای اونجا دیگه خوب نیست. قبلاً شاید مامان 2-3 بار نهایتش ناهار درست می کرد حالا ناهار و شام هر روز هم اضافه شده و یه چیز دیگه که اون رو نمی گم چون مامان خودش از بابا خواسته که دیگه اون کمک قبلی هم که می کرده نکنه، پس نامردیه که اونم بگم!!!
خلاصه اینکه عزیزم اینا رو گفتم که بدونی که اگه بعده ها بابایی ژستی گرفت و بادی تو غبغب انداخت و خواست از زحمت هایی که توی این دوران (تا جایی که ما خبر داریم حالا!) برای ما کشیده بگه، تو هم می تونی این مدرکت رو، رو کنی!!!
ولی اینایی که گفتم فقط از جنبه ی کمک در امور خونه بودها.... وگرنه بابایی حال و احوالت رو مدام می پرسه و بهت توجه معنوی می کنه و به شدت هم به فکر ترمیم سرنوشتت هستش
از طرف یک مامان افشاگر
در حال حاضر حسابی ذوق زده ام و می خوام آرشیو رو بخونم...
:)
نی نی جونم هنوز مامانت هیچ اسمی انتخاب نکرده واست...از بس تنبله...
از طرف یک خاله ی افشاگر
:))))
نی نی جون به خاطر اینه که ما داریم خیلی خیلی دقیق فکر می کنیم راجع به اسمت!!