سلام پسر قهرمان! شما دیشب یه رکورد خیلی بزرگ از خودت به جا گذاشتی!!!!
ساعت 11 شب شیر خوردی (البته با کلی قلدری ) بعد ساعت 12 شب خوابیدی تا
ساعت 7:30 صبح!!!! دیگه روز و شب برای شما تفاوت معنی داری پیدا کرده و
این خیلی خوبه! من ساعت 5 صبح بیدار شدم و منتظر بودم که شما هم بیدار بشی
ولی دیدم اصلا به روی خودت نمیاری و خواب خوابی تا ساعت 7:30 که بیدارم
کردی و حسابی گرسنه بودی قربونت برم! هشت ساعت و نیم برای دل کوچولوی شما
یعنی کلی ی ی ی ی !
-----
بعد اتفاق مهم دیگه ی امروز این بود که شما از روی شکم به پشت غلت زدی فدات شم! البته اول تا پهلو برگشتی و نفسی تازه کردی و بعد دور دوم رو شروع کردی و قهرمان شدی ی ی ی ی !
-----
چند شب بود که شما توی پارک ت که خواب بودی و کش و قوس میومدی دیدم تشک
زیرت هم با خودت تکون می خورد!!! امروز بروشورش رو نگاه کردم دیدم نوشته
از 6.8 کیلو دیگه باید این طبقه ی بالا رو برداشت و شما رو پایینش
بخوابونیم! این کار رو کردیم ولی شما خیلی در اعماقش فرو می ری و من نمی
دونم قراره چه جوری من شب ها هی شیرجه برم اون تو و درت بیارم!
-----
امروز هم کلی با بابایی کشتی گرفتین! امیدوارم بابایی هم به سرعت شما قوی بشه!!! وگرنه برای همه مون بد می شه
------
دیروز هم برای اولین بار من و شما با هم رفتیم پیاده روی، دوتایی... آخ که با تو بودن همه جوره ش خوشمزه ست!
------
اتفاق جالب دیگه اینه که چند وقتیه که شما فارغ از میزان گرسنگی و خواب
آلودگی درست سر شام خوردن ما از خواب بیدار می شی!!!! فکر کنم دیگه می
خوای با ما شام بخوری!!! اصلا از شما بعید نیست! امشب هم شما شیرت رو
خوردی و خوابوندمت و به خوابی رفتی که گفتم حتما می چسبه صبح. فقط از اتاق
اومدم بیرون مقدمات شام رو آماده کردم، نماز خوندم، شام داشت آماده می شد
که بیدار شدی! فقط نیم ساعت خوابیدی! بعد باز شیر خوردی و سکسکه ت گرفت و
ما شما رو گذاشتیم در جنگلت و خودمون کنارت همون جا شام خوردیم!!! بعد
دیگه خوابت میومد و گذاشتمت تو جات که حالا اون پایین پایین هاست ولی همه
مون می دونیم که تا وقتی که سکسکه ت بند نیومده که خوابت نمی بره...
سلام مامان خوشگل
آخه دانیال باهوش متوجه شده مامانش خوابالوهه! دیگه شبا می خوابه.ولی فک کنم ۸ ساعت خواب باشه دلت حسابی واسش تنگ میشه...
من شرمندم ولی شب ها وقتی مامانش هم خوابه که دیگه دل کسی برای کسی تنگ نمی شه حدیث جونم!! ؛)
Afarin be in bacheye ejtemaee, che mani dare dige mamano baba tanhaee va bedune hozure shazde pesar sham bokhoran!!!!badam ye chize dige inke na ke agha pesar mitunan dige ghalt bezanan bayad omghe jashun ziadtar beshe ke khodaye nakarde... N
وای نگین گاهی همچین غذا خوردن ما رو نگاه می کنه و خیره به قاشقمون نگاه می کنه از گلومون پایین نمی ره!!!!
سلام آقا دانیال ناز و خوشگل من،سلام مامانی گل و مهربون
ماشا... کلی برای خودت مرد شدی ها
چه خوب که دوتایی می رین پیاده روی،مزه ای داره ها!می دونم
قهرمان کوچولو ورودت به مرحله ء غلت زدن مبارک،ما تا قبل از غلت زدنای پارسا خونه ء مامان این ها که میامدیم روی میز ناهارخوری هم می خوابوندیمش اما دیگه گذشت اون روزا،حسابی مراقبش باشین


!!!
خداروشکر پارسا هم خیلی کتاب دوست داره و اشتیاق نشون می ده.

بوسه
من قربون اون تیپ و قیافه شما برم عکساتو دیدم نابود شدم که عزیزممم
آخی مامانی دیگه به مرحلهء عمیق کردن تخت رسیدی،فقط خیلی مراقب کمرت باش من که کلی اثر این مدام دولا شدن ها رو احساس می کنم.حالا که دیگه پارسا توی تخت بزرگه می خوابه کمی بهتر شده اما اثرش مونده باور کن و مراقب باش
چه خوب که جنگلت رو دوست داری دانیال جونم،حسابی کیف کن و حالا کلی مهارت هات باهم پیشرفت می کنه،تاثیر این زمین بازی برای بچه ها طبق مطالعات من خیلی زیاده!جدی می گم،هماهنگی حرکات چشم و سر و دست،حتی مهارت کلامی،هوش همه چی،خیلی عالیه.
راجع به پست های قبلی،من هم واقعا با مورچه و کلا حشرات مشکل دارم،امیدوارم زودتر دست از سرتون بردارن
پارسا هم عاشق پارک و قسمت زمین بازی بچه هاست،دیشب هم جاتون خالی پارک قیطریه بودیم برای اولین بار سوار چرخ و فلک گردون شد و حسابی دوست داشت من و خاله اش هم مثل ندید بدیدها فیلم و عکس و ...
من قربون پسر با فرهنگمون برم کتاب بمبی می خونه دیگه
در مورد حمام،پارسا تا ماه پیش عاشق آب بازی و وان و حمام بود اما حالا فقط با داد و هوار وحشتناکی از استحمام استقبال می کنه(وزن استفعال رو چه استقبال کردم:)))) )
روز مادر خارجی ات هم مبارک مامان گل و ناز،2هفته دیگه هم روز مادر خودمونه،اونم پیشاپیش مبارکت
من جلوی خودم رو می گیرم و دیگه بیشتر از این دونه دونه راجع به همهء نوشته هات نظر نمی دم،ولم کنی تا آخر می رم.
مثل همیشه می گم الهی که همیشه جمعتون جمع باشه،دلاتون خوش باشه،سلامتی و شادی و عشق توی خونه تون موج بزنه و خونواده ء کوچولوتون گرم گرم و پاینده باشه.
دوستتون دارم،قول می دم بازم زود بیام،مواظب خودتون باشین فداتون
سلاااااااام مامان مهربون پارسای گل! :*** (چه بده که من تو این صفحه ی پاسخ ها شکلک ندارما!!!! وگرنه کلی بوس!!!)
آخه مامی جون من چه جوری مواظب کمرم باشم!!؟؟! می دونی که اجتناب ناپذیره! مگر اینکه یه آسانسور نصب کنیم براش D: نمی دونم چرا یه فکری به حال این موضوع نکردن :((
دقیقا ما هم با میز و مبل برای خوابوندن دانیال خداحافظی کردیم حالا فعلا مونده جای خودش و وسط تخت خودمون، تا جدی تر غلت بزنه که با این آخری هم خداحافظی کنیم!
وای ی ی ی ی کی می شه من عکس و فیلم های لحظه به لحظه ی پسر گل خوردنیت رو بینم مامانی؟!؟!!؟!؟
منم جایی خوندم که ممکنه بچه ها یه دفعه از حموم بدشون بیاد و افسرده شدم! :( ایشالا که دوباره علاقمند می شه حتما! من یه جا خوندم که وقتی بچه ها خوششون نمیاد لازم نیست زیاد ببرینشون حمام! سعی کنین با دستمال مرطوب تمیزشون کنین!! (ولی به دل آدم نمی چسبه که!!!)
قربونت برم من شیفته ی همین دونه به دونه نظر دادن های خوبت هستم، می بینی که منم پایم!!!! هر چی بیشتر بنویسی بیشتر کیف می کنیم ما! روی ماه پارسای عشق رو ببوس!