سنجاب من!

دیروز داشتم سیب رنده می کردم که آبش رو بگیرم و غذای شما رو آماده کنم. دیگه حوصله ت سر رفته بود و من وسط سیبی که اطرافش رو رنده کرده بودم دادم دستت که باهاش بازی کنی تا غذات آماده بشه و تو هم مثل بچه سنجاب ها که بلوط می گیرن دستشون اون رو گرفتی و شروع کردی به مک زدن!!!! قربونت برم من شبانه روز!!!


نظرات 1 + ارسال نظر
خاله نگین یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:33 ق.ظ

این یه ذره سیب تو دستای کپلش گم شده! مامان دانیال لطفا مواظب باشید که آقا پسر با لثشون از سیب نکنن و خدای نکرده نپره تو گلوشون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد