لیستی از علاقه مندی ها!

چیزهای بامزه و کوچیکی به شدت توجه شما رو جلب می کنه و من کلی ذوق توجه شما به این چیزهای کوچیک رو می کنم و باهات غرق در تجربه می شم!

یکی از اون چیزایی که چند هفته ست که کشف کردی سایه ست!! گاهی که تو بغلم هستی و داریم راه می ریم من بینم زل زدی به دیوار و بر می گردم می بینم سایه مون روی دیوار هست و حواست به اون هست. دیروز که من داشتم جلوت هی بالا و پایین می پریدم و باهات حرف می زدم ولی دیدم اصلا به من توجه نمی کنی و خیره ی دیوار کنارم شدی که سایه م روش افتاده بود!!!


چیز دیگه ای که چند ماهی هست که کشفش کردی ولی هنوز برات جذابیت داره نوری هست که توی آینه می افته و منعکس می شه. من این رو در یک شبی که شما ناآرومی می کردی و داشتم سعی می کردم آرومت کنم کشف کردم که داشتم سعی می کردم با یکی از اسباب بازی هات سرگرمت کنم که دیدم آروم شدی و داری سقف رو نگاه می کنی و نگو که نور چراغ می خورد توی آینه ای که به این اسباب بازیت هست و می خورد به سقف و من که تکونش می دادم اون هم تکون می خورد و تو تمام توجهت به اون بود! این بود که اون شب من مدت ها نور رو از روی یک دیوار آروم می بردم روی سقف و بعد روی دیوار دیگه و همش شما رو چپ و راست می کردم و شما هم با جدیت دنبال می کردی!!!!!

امروز دیدم باز با دهن باز خیره شدی به سقف!!!! دیدم به انعکاس نور خورشید که می خورد توی ظرف آبی که گذاشته بودم غذات توش گرم بشه خیره شدی و هر کاری که می کردم باز نگاهت می رفت طرف اون و برام خیلی جالبه که این چیزای کوچیک رو داری تک تک تجربه می کنی و جذبشون می شی.


و یک سری چیزهای خاصی هست که شما علاقه ی شدید و عجیبی بهشون داری و یکیشون بند هست!!! حالا از هر نوعی باشه. این علاقه ی شما از بند پایین یکی از شلوارهای من کشف شد که هر وقت بغلم بودی اینقدر وول می خوردی تا خودت رو برسونی بهش و هی توی دستت بگیری و بین دستات باهاش بازی کنی و با دقت اطرافش رو بررسی کنی!!! بعد دیدیم به هر بندی که می رسی دوست داری بگیریش و بررسیش کنی و این موضوع به سیم هم مربوط می شه و یه سیم که ببینی بالافاصله به دستش می آری و هی تکون و تکون و این خیلی به سیم هِدسِت هم بر می گرده و ازت غافل که می شم میکروفن هدست رو درسته می کنی توی دهنت چون می دونم چه علاقه ای به این کار داری هر بار چهار چشمی حواسم بهت هست ولی شما به کمتر از یک ثانیه برای این کار احتیاج داری و من رو غافلگیر می کنی و نتیجه اینجه من بالاخره سر اون میکروفن رو با آب و صابون شستم دیدم از پس شما که بر نمیام در این زمینه خوردنیه من!!!!


چیز بامزه ی دیگه که به شدت بهش علاقه داری مارک هست!!! اون مارک پارچه ای که به بعضی از چیزها هست و روش اطلاعات لباس یا عروسک یا هر چیز دیگه ای رو می نویسه که مثلا ساخت کجا هست و در چه دمایی باید شسته بشه و .... هر چیز ی که این مارک ها رو داشته باشه مستقیم می ری سراغ مارکش و مدت ها باهاش سرگرمی!


کار دیگه ای که به شدت بهش علاقه داری اینه که پاهات رو به یک چیزی (که اصلا مهم نیست چی باشه!)‌ برسونی و هی بهش بکوبونی!!! در بهترین حالت اون چیز بدنه ی میز و یا دیوار می تونه باشه و در بدترین حالت شکم یک مادر خسته و فداکار!!!!!! ولی برای خودت بهترین حالتش چیزی هست که یک صدایی هم بده و برای همین من گاهی یه کیسه ای که صدا می ده رو (شما به کیسه هم خیلی خیلی علاقه داری ولی چون خطرناکه اصلا دم دستت نمی گذارم) می بندم به یه جایی که فقط بتونی بهش پا بزنی و صدا در بیاری و می بینم که چه تلاشی می کنی که کیسه رو بین دو تا پات بگیری و بیاری بالا و نمی شه و بارها و بارها این کار رو تکرار می کنی قربون تلاشت بشم من ن ن ن ن ن.


نظرات 2 + ارسال نظر
صفیه یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ق.ظ

آخ من قربون این علاقمندی هات برم!
آخه می دونی مامان سحر؟ دانیال خودش خیلی وقت نیست از منبع بیکران نور اومده پیش شما! همین چند وقت پیش بود که خدا با اینکه خودش عاشق دانیاله باز هدیه اش کرد به شما! این دلبر توی نور و سایه دنبال جای پای خدا می گرده! برا همین اینقدر مشتاقه و پیگیر!

من شیفته ی این روحیه ی لطیف و روحانی شدم عمبه :*****‌ به فرشته ت بگو از طرف ما روی ماه خداوند را ببوسه!

Khale Negin چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:29 ق.ظ

ey lopuye khoshgel, bebakhshid man nemitunam khodamo control konamo bayad vase hame in axa dobare benvisam.N

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد