امروز رفتیم برای واکسن H1N1 تقریبا نزدیک مکان مورد نظر بودیم که شما خوابت برد و ما هم که دلمون نمیومد بیدارت کنیم که عزیز دل. عین فرشته ها خوابیده بودی قربونت برم من، نتیجه این که کلی دور دور کردیم تا شما بیدار شدین. رسیدیم و فرم های همیشگی رو پر کردیم و سریع نوبتمون شد. یک خانم و آقایی بودن که اول کلی راجع به چشمان شما و نگاهتون صحبت و تفسیر کردن و بعد آقاهه نشست جلوتون که پای شما رو محکم بگیره و منم دستت رو گرفتم و همین که شما با آقاهه چشم تو چشم شدی زدی بغض کردی و لبی ورچیدی و من خوردمت!!!! آقاهه مونده بود همین طوری و من کلی گوگولیت کردم تا آقاهه رو پذیرفتی!!! آخه شما چندان با جنس خشن اونم از نوع پر ریش و طاس برخورد نداشتی!! بعد دیگه خانومه واکسن رو زد و جیغ شما رفت به هوا و اشکی بود که جاری شد و همه رو تحت تاثیر قرار داد و آقاهه به من یه دستمال داد که اشک شما رو پاک کنم!!!!!!
صدای گریه ی متفاوتی بود که انگار همزمان باهاش می خواستی حرف هم بزنی و شکایت کنی و بعد هم آروم شدی بودی آروم آروم داشتی حرف می زدی و تعریف می کردی لابد. گفتن باید بعد از یک ماه بریم نوبت دومش رو بزنیم.
پریروز هم مشاور تغذیه ی شما اومده بودن و قد و وزنت رو گرفتن. همیشه رو ترازوشون دراز می کشیدی. این بار گفت اگه می تونه بشینه، بشینه. و مواجه شدیم با مواقعی که شما دلت نمی خواد بشینی! خیلی سفت روی ترازو وایساده بودی!!!! برای ما عادی بود ولی نمی دونم چرا جین دوباره هیجان زده شده بود و گفت شما به عنوان یک بچه ی 8 ماهه خیلی سرسختی (این بهترین ترجمه برای لغتی بود که به کار برد!!!!!) آخه جین همونیه که اون دفعه هم شما مورد عنایت قرارش داده بودی، ولی معلومه که دوست داره!!! بعد دیگه شما رو من خوابوندم روی ترازو چون می دونستم دوست نداشته باشی نمی شینی مگر با گریه و زاری!!! بعد وقتی که باید دراز بکشی که قدت رو اندازه بگیره شما نشستی روی اندازه گیرش بعد هم که می خواست دور سرت رو اندازه بگیره کلی سرت رو پایین و بالا کردی و از دستش فرار می کردی. احتمالا هم از این حرکات کم دیده که همیشه اینقدر براش جالبه!!!
خلاصه گزارش ما حاکی از آن است که قد شما در یک ماه گذشته تغییری نکرده ولی وزنت دیگه شده بودش ۱۰ کیلو و ۲۰۰ گرم. یعنی اینکه شما حد مجاز برای صندلی ماشینت رو رد کردی ولی صندلی جدیدت هم هنوز نرسیده!!!
می گفتی سر سخت که چیزی نیست.قرار بود من آلیس باشم ...
:))
lanat be in khukaye kasif ke anfolanzashun geryeye bachamuno dar ovorde!!!taze Danial hamash dus dare ba jini jun bazi kone o shirinkariasho besh neshun bede ta un bashe dige nakhad bachero az mamano babash dur kone o bebare khuneye khodesh!!!!N
:))
سلام دانیال جون!خوب می کنی قربونت برم به اینا نشون بده ما هیچ وقت با این اجنبی ها کنار نمیایم! فکر نکنن حالا خبریه!:ی:ی:ی
قربونت برم که اینقدر مستقل تصمیم می گیری با کی چطور رفتار کنی خاله! ایشالله همیشه بیماری از شما دور باشه عزیزم!
:)))))) خیلی خوب بود!!!! اجنبی ها!!! :))))))