فوری نوشت!

مامان الهه دیروز صبح رفتن و ما به شدت غصه داریم این مدت نگذاشتن آب تو دل ما تکون بخوره باز باید چشم انتظار بمونیم تا حضور بعدی


شما خیلی خیلی بهتر سینه خیز می ری و ما رو شگفت زده کردی یه دفعه ای.

تازگی ها هم علاقه به پسونکت پیدا کردی! قبلاً این جوری نبودی اصلاً ولی حالا که ما تازه داشتیم فکر می کردیم که چه جوری از شما بگیریمش شما هر جا که می بینیش در یک چشم به هم زدن خودت رو می رسونی و بر می داری می گذاری دهنت!!! این چشم به هم زدن واقعا چشم به هم زدنه هااااااااا!!!!


پ.ن ۱: حال و حوصله و مود و وقت نوشتن ندارم شرمنده، همین گزارش سریع رو داشته باشین تا وقتی که اوضاع عادی بشه!


پ.ن ۲: دانیال عشق! چندان به این دو تا دندون خوشگلت دل نبند چون من بالاخره می خورمشون بس که خواستنی هستن در لبخندهای صورت قشنگ شما!

نظرات 2 + ارسال نظر
صفیه شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:47 ب.ظ

سلام دانیال جان. ایشالله تا چشم به هم بزنید سریع مامان الهه جون بر می گردن پیشتون و باز حسابی خوش می گذرونید. تا اونموقع عزیزم سعی کن حسابی کارای جدید یاد بگیری که مامان الهه جون رو سورپرایز کنی عسل!

دانیال تو همین یک هفته کلی کار جدید یاد گرفته، می شه دیگه برگردن الهه جون!؟ :(

[ بدون نام ] یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:03 ق.ظ

سلام عزیزم خوشگل خاله:*
جای الهه جون خالی نباشه دانیال جون و مامی گلش:*مامی جونی امتحانا کی تموم می شه می خوام بزنگمت هی جلوی خودمو می گیرم می گم درس دارین!
دانیال عزیزم راستی ۱۰ ماهگی شما هم خیلی مبارک.دوستت داریم،
پارسا می خونه: ب ب بو ب ب بو ب ب بو بو بو بو:)))ترجمه یعنی تولدت مباااااااارک:*
فداتون.

خیلی دلمون برات تنگ شده مامی گل پارسا :******
ایشالا دو هفته ی دیگه این امتحانا تموم بشن خودم بهت زنگ می زنم که بی نهایت مشتاق شنیدن صداتم مهربون
روی ماه پارسای عشق رو کلی بوس بارون کن از طرف من و دانیال :****

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد