دوشنبه رفتیم بیمارستان که دکتر مراد گوش های قشنگ شما رو چک بکنه که ایشالا سالم سالم شده باشن
البته دو سه روزی بود که شما خیلی با گوش راستت بازی می کردی و هی می کشیدیش ولی واقعا بازی بود و می خندیدی و دکتر مراد هم چک کرد و گفت مسئله ی خاصی نیست و گفت بعد از عفونت گاهی ترشحات گوش می خواد خارج بشه بچه ها با گوششون بازی می کنن. بعد بنده خدا کلی نشست حرف زد باهامون و از خانواده هامون و ارتباطاتمون پرسید و شما رو هم کلی گوگولی کرد که چقدر بزرگ شدی. آخه آخرین باری که دکتر مراد شما رو دیده بود 11 ماه پیش بود که برای زدی رفته بودیم بیمارستان. دکتر مراد دکتر ذخیره ی بیمارستان هست که هر وقت راجینی نباشه یا سرشون شلوغ بشه از یک ایالت دیگه میاد و من خیلی وقت ها حسرت می خورم که چرا نمی شه دکتر اصلی شما باشه.
بهش از وضعیت خواب شما گفتیم و چند تا توصیه ی خوب کرد برعکس خاله ریزه که نمی شینه درست حرف بزنه و دارو هی تجویز می کنه! اول داشت می گفت که شما خودتون صبح زود بیدارش کنین چون بچه هایی که تا 10 و 11 صبح می خوابن خب از اون طرف هم دیر می خوابن! که توضیح دادیم که خیلی نادر هست که ما زودتر از دانیال بیدار بشیم و 10 11 که در رویاها ببینیم 6-7 صبح بیدار می شه. گفت که در مرحله ی اول باید نهایت سعیمون رو بکنیم که خواب عصر شما رو بندازیم جلوتر. گفت بعد از ساعت 4 دیگه شما بیدار باشی تا ساعت 10 بتونی راحت بخوابی. گفت ساعت خواب شبش رو هم یک ربع یک ربع با فاصله های چند روز بندازین جلو. بعد هم که همون توصیه های روتین قبل از خواب رو کرد که البته ما اون رو هم درست اجرا نمی کنیم.
بعد از اونجا هم رفتیم یک مغازه ای که همه چیزش گیاهی و طبیعی هست و مامان نیکو یک قطره رو پیدا کرده بودن که برای آرامش قبل از خواب بچه ها خیلی خوبه! اونم گرفتیم و برگشتیم خونه و شما در راه خوابیدی و در خونه هم خواب بودی تا 1:30 ظهر. بعد از ظهر چند بار خواستی بخوابی ولی من با انواع و اقسام بازی های مفرح نگذاشتم دیگه واقعا هم یه کم می گذشت دوباره سرحال می شدی و بازیت رو ادامه می دادی. این روند ادامه داشت تا ساعت 8 شب که دیگه خیلی کلافه بودی و گفتیم دیگه 9 بگذره می خوابونیمت. بابایی که کمبود خواب داشت به خاطر درسش رفت خوابید و منم سریع شام شما رو آماده کردم دیدم اینقدر خوابت میاد. ساعت 9 شام رو خوردی و دیدم بشاش و سرحال دوباره شروع کردی بازی! 10 بود که قطره رو بهت دادم و دیگه نشون به اون نشون که ساعت 11:15 به زووووووووووور خوابیدی و 11:45 بیدار شدی البته با یه کم پیش پیش و پسونک خوابیدی ولی در حالیکه من کلی خوشحال عملیاتی بودم که شما رو 11 ساعت بیدار نگه داشته بود و اون قطره تا صبح 20 بار بیدار شدی و کله ی سحر هم دیگه بیدار باش اساسی رو زدی!!!!!!!
دکتر مراد مهربون بیشتر پیش ما بمون!
دانیال جان! آخه شما به کی رفتی؟ تو دوران بارداری که مامان شما کم نذاشت برای شما از خواب آخه!