از سه شنبه غذا خوردن شما جدی تر شده. صبحانه شیر میل می کنین (البته 7-8 بار دیگه هم در شبانه روز شیر میل می کنین!) حدود یک ساعت بعدش دو تا قاشق برنج بچه در 6 قاشق آب سیب با دو تا قاشق گلابی! ظهر هویج رنده شده و نرم شده در آب هویج و باز گلابی و عصر هم باز همون مقدار برنج بچه و یا گلابی یا هویج! فکر کنم همین روزها برات سیب زمینی شیرین هم بپزم و به رژیم غذاییت اضافه بشه.
پریروز داشتیم از خونه می رفتیم بیرون و من می ترسیدم نرسیم به یک وعده ی برنجت و تو خونه درست کردم و بردم که توی ماشین بهت بدم و شما داشتی می خوردی که وسط غذا یک دفعه چشمات بسته شد و خوابیدی و این شد اولین خواب در حین غذای شما و من فهمیدم که خواب شما بر خوراکتون ارجحیت داره. چون بعدش هم یکی دو باری شده که توی خونه داشتی غذا می خوردی ولی خوابت که میومده غر غر کردی و گذاشتمت روی تخت و بالافاصله خوابیدی!!!
امروز می خوام برنجت رو به سه قاشق در هر وعده برسونم و اگه فرصت بشه حتما سیب زمینی هم می پزم. می گن این سیب زمینی شیرین ها (یَم) خیلی خوشمزه ست! حالا باید امتحان کنیم.
راستی هنوز نشده که من حریره ی بادام هم درست کنم!!! مامان لی لی زحمت کلی بادام رو کشیده بودن و بابا مصطفی آورده بودن ولی من هنوز سراغش نرفتم دیگه فکر کنم زحمت درست کردنش رو هم بالاخره خود مامان لی لی بکشن
من پیشنهاد یه غذای جدید واسه مامانی دارم: فرنی
فک کنم که مامان بتونه درستش کنه (خودم یادش دادم!!
)
خاله واقعا فکر می کنی من یادمه اون دستور رو!؟!؟!؟!!؟ خیلی رو حافظه ی من حساب کردی بابا، دستت درد نکنه!!!
میبینم دانیال هم به مامانش رفته اول خواب بعد بقیه کارها ( چرا که نه ) javascript:void(0);
javascript:void(0);javascript:void(0);
javascript:void(0);
:))) البته منا جان دانیال یه فرق خیلی مهم داره و اون اینه که صبح ها دوست داره زود بیدار بشه!!!!!