نزدیک یک سالگی شدیم و وقتش بود که صندلی ماشین شما رو برگردونیم بالاخره. شما خیلی خوشت اومده از وضعیت جدید که توش خیلی خوب می تونی فعالیت های ما رو هم بررسی کنی و کلی محو دکمه ها چراغ های مختلف جلوی ماشین می شی و دورادور بررسیشون می کنی!!!
من بالاخره موفق شدم یک دس دسی شما رو ثبت کنم!!!!! به شدت روزهای اولی که یاد گرفتی بودی دیگه دست نمی زنی ولی الآن هم گاهی لازم می بینی که خودت رو تشویق بکنی عزیز دلم
اینجا هم شما داشتین می رفتین اداره و دیرتون شده بود:
جویدن تخت رو هم که با جدیت تمام ادامه می دی و اثر هنری جالبی داره خلق می شه با حکاکی های شما، اموال شخصیه خودتونه و صاحب اختیارین!!!!
یک سری انواع توت (توت فرنگی و توت سیاه و توت قرمز و ...) برات گذاشتم که بخوری، گفتم نرم هستن راحت می تونی بخوری ولی اینجاش رو دیگه نخونده بودم!! ولی لازم به گفتن نیست که کیفی کردیا!!! نوش جونت فدات شم!
دانیال در دفتر بابایی!!
دانیال در غذاخوری دانشگاه بابایی، معلومه که تو بغل بند نشدی در یک جای جدید!!
واااااای کلی عکس٬ چقدر عالی!!! این عادت جویدن هر چی رو من تو بچه های دیگه دیدم! وای که من عاشق کثیف خوردن شمام!! خاله جای بابایی خوب بود؟ پسندیدی؟
همش دم آب شد ...
:*