دوست داشتنی من!

اعلام کرده بودم که دندان پنجم و ششم در بالای دهان مبارک شما دراومدن؟؟؟؟ خیلی وقته ها، فکر کنم بیش از دو هفته و الآن خیلی خوشگل و خوردنی معلوم هم هستن ولی نشده بود بنویسم.


ما لحظات بسیار خوش و فرحبخشی رو با غذاهای انگشتی شما می گذرونیم!!! دیگه خیلی دوست داری که میوه و سبزی انگشتی برات بگذارم و خیلی خوب همه ش رو می خوری و همچین تو حال و هوای خودت می ری و حرف می زنی و می خوری که آدم کیف می کنه!!! مثلاً دیروز برات انگور و گوجه فرنگی  و گل کلم پخته گذاشته بودم و تا دونه ی آخرش رو نوش جونت کردی. بعد شما عاشق کشمش هستی و من بی نهایت از این بابت خوشحالم. کشمش ها رو به سرعت یکی پس از دیگری می ندازی بالا بدون توجه به این دهنت خالی شده یا نه!!!! ولی از پسشون  برمیای به راحتی!! حالا بسته های کوچیک کشمش گرفتم که بتونم بگذارم تو کیفت و همیشه داشته باشیمشون.


از اینکه چیزهای بیشتری رو برای خندیدن پیدا می کنی واقعاً کیف می کنم، صدای خنده هات آدم رو مست می کنه. گاهی کامل معلومه که منتظر یک پخ هستی که غش کنی از خنده و سیر هم نمی شی از خنده و شیطونی!! 

گفتم که پشت گردنت هم برای خنده خیلی حساسه!!؟!؟! قبلاً من غلغلک می دادم یا می بوسیدم پشت گردنت رو و غش می کردی از خنده، حالا فقط گرمای نفسم هم که بهش می خوره همون طور می خندی!!!!


و رو تختی ما رسماً شد اولین چیزی که شما بهش علاقه ی شدید نشون می دی مثل همون بالشت و پتوهایی که بچه ها بهش وابسته می شن!! بعد از اینکه روتختیمون رو عوض کردیم این پتو و روتختی اومده گوشه ی اتاق. قبلاً هم می دیدیم که شما خیلی سرت رو توی این فرو می کنی و تکون می دی و گاهی گازش می گیری!! حالا که اومده گوشه ی اتاق شده یکی از بهترین روش ها برای خوابیدن شما کاملاً مستقل! واقعاً که خوابت بیاد پسونکت رو از یه جا پیدا می کنی و می ری خودت رو می ندازی روی این رو تختی اینقدر دستت رو روش می کشی و نازش می کنی تا خوابت ببره!!!!! 


نظرات 3 + ارسال نظر
صفیه چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:52 ق.ظ

من قربون این طرز خوابیدنت بشم!‌خوش به حال اون روتختی!‌
دانیال خیلی خیلی دوست دارم وقتایی رو که داری چیزی می خوری و حرف هم می زنی همزمان!‌مثل غر غر میشه!‌
نوش جونت دونه هات جوجه من!

منا چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:56 ق.ظ

سلام دانیال جونم با کمال شرمندگی تولدت مبارک من به مامانتون گفتم باز هم شرمنده اخلاق ورزشی دیگه برا خودت مردی شدی

مهتا چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:01 ب.ظ

دانیال جونم چقدر ناز خوابیدی!!!خیلی شبیه مامانت هستی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد